Tuesday, April 24, 2007

Enduring Kiss

Odysseus returns to Ithaca,
Parched lips and throat.
Yearns for a warm embrace,
An enduring kiss.

A heady perfume permeates,
Chemicals begin to dance.
When neurons speak,
The body listens.

Worries melt;
Hearts thaw;
Fires erupt.

A lasting moment,
Rallies against entropy and time.

2 comments:

Anonymous said...

I am dreaming a pure love with you over the passage of time.
I wish it never ends...

Mina

ccapo said...

ای فروغ ماه حـسـن از روی رخـشان شـما
آب روی خوبی از چاه زنـخدان شـما
عزم دیدار تو دارد جان بر لـب آمده
بازگردد یا برآید چیسـت فرمان شـما
کـس بـه دور نرگست طرفی نبسـت از عافیت
بـه کـه نفروشـند مسـتوری به مستان شما
بـخـت خواب آلود ما بیدار خواهد شد مـگر
زان کـه زد بر دیده آبی روی رخـشان شـما
با صـبا هـمراه بفرسـت از رخت گلدستـه‌ای
بو کـه بویی بشـنویم از خاک بسـتان شـما
عـمرتان باد و مراد ای ساقیان بزم جـم
گر چـه جام ما نـشد پرمی بـه دوران شـما
دل خرابی می‌کـند دلدار را آگـه کـنید
زینـهار ای دوسـتان جان مـن و جان شـما
کی دهد دست این غرض یا رب که همدستان شوند
خاطر مـجـموع ما زلـف پریشان شـما

حافظ